داستان کودکانه گوگولی مگولیها
یک روز صبح خیلی زیبا توی سیارهی گوگول، کرکی، گلوب، کوکو، اودو، بیپو و تویینکو همگی سر میز همیشگی خودشون توی کافه گوگول که روی کوه گیلی حبابی بود، نشسته بودن!! پاستوی نانوا توی آشپزخونه بود و خیلی سخت مشغول درست کردن گوگولکیکهای خوشمزه بود. پاستو فریاد زد: گوگولکیکها تقریبا آماده شدن!! بالاخره پاستو با…
Lorem ipsum dolor sit amet consectetur adipisicing elit. Culpa magnam possimus expedita accusantium necessitatibus inventore dolor voluptatum voluptates beatae. Dicta magnam officiis voluptas quasi odit eius pariatur maxime optio ipsam?